شعر عاشقانه و زیبا(عاشقانه 96)

هوا سرد است 
من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من                                     
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟         
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

لیلا مؤمن‌پور


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 9 دی 1393برچسب:شعر عاشقانه,شعر زیبا,جملات زیبا,متن زیبا,متن و عکس زیبا,شعر کوتاه,جملات عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

مردی در تکاپوی عشق خود گم شد!

چشم هایش به رنگ انجم شد

 

آه از سینه اش برون می داد

رنگ ماه ز آه اش فزون می داد

 

مرد بود و مردی اش بسیار

پشت پلک هایش شرر بسیار

 

آسمان محو در قدم هایش

عشق معلول در عدم هایش

 

تکه تکه کرد غرور اش را

زیر پا نهاد وجود اش را

 

مثل پاییز تن طلایی شد

رنگ عشق اش آسمانی شد!

 

خسته شد درمیان عابر ها                     

آن یگانه مرد محفل ها

 

دست بند عاشقی به دستان اش

حکم دلدادگی به دنبال اش

 

هرم چشمان یار،زندان اش           

صد امان ز آه پنهان اش!

 

آه ای باد سرد پاییزی

بی امان برگ عشق می ریزی

 

غافلی ز عشق آدم ها

عشق حلال بزم مشکل ها...!                    منبع:http://poem.parsiblog.com


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:شعر عاشقانه,شعر زیبا,جملات زیبا,متن زیبا,متن و عکس زیبا,شعر کوتاه,جملات عاشقانه, | | نویسنده : یه مرد |

مرا  وقتی گرفتار خودم بودم صدا کردی

مرا از من، مرا از قیدِ من بودن رها کردی

 

_دوباره روی ماهت محو شد در رشته های شب

تو با زیبایی‌ات این حرف‌ها را نخ نما کردی...

 

نماز عشق می خواندم، امامم حضرت دل بود

کنارم بی تکلّف ایستادی، اقتدا کردی

 

به هم نزدیک بودیم، آتش از لب‌هات می‌تابید

دلت می‌خواست لب‌های مرا، امّا حیا کردی

 

من از خود نیمه‌ای را دیده بودم "عاقل" اما تو

مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی

 محمدرضا طاهری


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:شعر عاشقانه,شعر زیبا,جملات زیبا,متن زیبا,متن و عکس زیبا,شعر کوتاه,عاشقانه,عشقولانه,بوسه,, | | نویسنده : یه مرد |

از تو کلام از سر لطفی، حتی نگاهی دلنشین کافی است

آری برای شام یک درویش، آب و کمی نان جوین کافی است

در کشور جانم نمی‌خواهم، فرمانروای دیگری جز تو

زیرا به این باور یقین دارم، یک شاه در یک سرزمین کافی است

من جز به اذن حضرت چشمت، راهی به لب‌هایت نمی‌جویم

پیشانی‌ات را پاک کن از اخم، نامهربان! دیوار چین کافی است

شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو

 آماده‌ام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کن ای آهو! کمین کافی است

هرچند با سقفی جدا از هم، سقفی جدا فرسنگ‌ها از هم

تو دوستم داری همین خوب است،من عاشقت هستم همین کافی است

 مهدی عابدی

 


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393برچسب:شعر عاشقانه,شعر زیبا,جملات زیبا,متن زیبا,متن و عکس زیبا,شعر کوتاه, | | نویسنده : یه مرد |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح